لزوم تعیین تکلیف مراکز مثبت زندگی بهزیستی در شرایط بحرانی معیشتی
از سوی جمعی از مددکاران اجتماعی شاغل در این مراکز

فهرست عناوین مطلب
- لزوم تعیین تکلیف مراکز مثبت زندگی بهزیستی در شرایط بحرانی معیشتی
- از سوی جمعی از مددکاران اجتماعی شاغل در این مراکز
- اما پرسش بنیادین این روزها از سوی نیروهای شاغل در این مراکز آن است که:
- بحران جدی در تأمین مالی مراکز مثبت زندگی
- تضعیف نیروی انسانی متخصص در مراکز
- سازمان بهزیستی باید صادقانه موضع خود را روشن کند
- آیا مراکز مثبت زندگی دیگر اهمیتی ندارند؟
- ما خواستار چه هستیم؟
- جمعبندی
لزوم تعیین تکلیف مراکز مثبت زندگی بهزیستی در شرایط بحرانی معیشتی
از سوی جمعی از مددکاران اجتماعی شاغل در این مراکز
در سال ۱۳۹۹، به ابتکار سازمان بهزیستی کشور و با هدف ارتقای اثربخشی، مردمیسازی و تمرکززدایی خدمات اجتماعی، طرح ایجاد مراکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی اجرایی شد. این مراکز بهعنوان شعبههای کوچک و منعطف سازمان بهزیستی در دل محلات، شهرها و روستاهای کشور شکل گرفتند و امروز، با گذشت چند سال، بیش از ۲۵۰۰ مرکز مثبت زندگی در سراسر کشور به صورت فعال مشغول خدمترسانی به خانوادههای آسیبپذیر و ساکن در مناطق آسیبخیز هستند.
هر یک از این مراکز بهطور میانگین تحت پوشش بیش از ۳۰۰ خانواده قرار دارند و وظایف گستردهای در حوزههای مددکاری اجتماعی، مشاوره، پیگیری درمان، حمایتهای فرهنگی و خدمات روانشناختی را به دوش میکشند. واقعیت آن است که این مراکز بهمثابه شریانهای حیاتی سازمان بهزیستی در بدنه اجتماع محسوب میشوند و بار سنگینی از مسئولیتهای حمایتی را با کمترین هزینه و بیشترین تعهد بر دوش میکشند.
اما پرسش بنیادین این روزها از سوی نیروهای شاغل در این مراکز آن است که:
آیا واقعاً سازمان بهزیستی کشور همچنان به تداوم حیات این مراکز باور دارد یا خیر؟
بحران جدی در تأمین مالی مراکز مثبت زندگی
آنچه امروز موجب نگرانی جدی ما، جمعی از مددکاران اجتماعی و مدیران مراکز مثبت زندگی در سراسر کشور شده است، کاهش چشمگیر و نگرانکننده دریافتیهای مالی مراکز از سوی سازمان بهزیستی در ماههای اخیر است. متأسفانه در آخرین پرداختیها، مبلغ واریزی مراکز نهتنها همراستا با تورم شدید سالهای اخیر نیست، بلکه در سطح سال ۱۴۰۰ باقی مانده است — در حالی که اکنون در سال ۱۴۰۴ قرار داریم!
در شرایطی که هزینههای اجاره، بیمه، حقوق نیروهای تخصصی، و سایر مخارج جاری مراکز بهشدت افزایش یافته، این عقبماندگی مالی، بسیاری از مراکز را در آستانه تعطیلی قرار داده است. چگونه از مدیر یک مرکز انتظار داریم با این مبالغ ناچیز، هزینههای چند نیروی تخصصی، اجارهبها، آب، برق، اینترنت، نگهداری دفتر و … را تأمین کند؟
تضعیف نیروی انسانی متخصص در مراکز
در هر مرکز مثبت زندگی، عموماً بین دو تا پنج نیروی حرفهای در قالب مددکار اجتماعی، روانشناس، مشاور خانواده، و مسئول پرونده فعال هستند. این نیروها با قراردادهای داخلی و حداقل امکانات در حال خدمترسانی به گروههای در معرض آسیب اجتماعیاند. اکنون با روند فعلی، این افراد بهجای داشتن حداقل امنیت شغلی، از نظر معیشتی به سطح خانوادههای تحت پوشش خودشان نزدیک شدهاند.
ادامه این روند، ناگزیر منجر به رها شدن نیروهای متخصص و افت شدید کیفیت خدمات اجتماعی خواهد شد. کدام کشور در جهان، بازوی اجرایی حمایتهای اجتماعیاش را تا این حد تحت فشار اقتصادی قرار میدهد؟
سازمان بهزیستی باید صادقانه موضع خود را روشن کند
در شرایطی که از کاهش احتمالی تعداد مراکز مثبت زندگی در برخی محافل و جلسات سخن گفته میشود، اما هیچ اطلاعرسانی رسمی، شفاف و صادقانهای به مدیران و شاغلان این مراکز نشده است. این وضعیت بلاتکلیفی، بحران روانی و نارضایتی گستردهای در میان کارکنان ایجاد کرده است.
اگر تصمیمی برای اصلاح، ادغام یا کاهش این مراکز وجود دارد، لطفاً آن را بهصراحت با ذینفعان در میان بگذارید. با شفافسازی، فرصت برنامهریزی، تصمیمگیری و حتی تعدیل آبرومندانه برای مراکز فراهم خواهد شد. پنهانکاری و تعلیق، تنها موجب افزایش بدهی، بدهکار شدن به نیروهای شاغل، و فروپاشی اعتماد اجتماعی خواهد شد.
آیا مراکز مثبت زندگی دیگر اهمیتی ندارند؟
سازمان محترم بهزیستی باید از خود بپرسد:
-
آیا وجود بیش از ۲۵۰۰ مرکز مردمی فعال در سراسر کشور، موفقیت نیست؟
-
آیا انتقال خدمات از ساختارهای سنگین دولتی به ساختارهای اجتماعمحور، صرفهجویی در هزینهها و افزایش دسترسی برای مردم نبوده است؟
-
آیا حفظ مراکزی که بارها و بارها مورد تقدیر نهادهای استانی و ملی قرار گرفتهاند، شایسته برنامهریزی دقیق و حمایت حداقلی نیست؟
ما خواستار چه هستیم؟
ما، جمعی از مددکاران اجتماعی و مدیران فعال در مراکز مثبت زندگی بهزیستی کشور، با احترام و از سر مسئولیت اجتماعی، موارد زیر را خواستاریم:
-
اعلام رسمی موضع سازمان بهزیستی درباره ادامه یا توقف فعالیت این مراکز.
-
تأمین بودجه عادلانه و متناسب با تورم واقعی کشور برای جلوگیری از تعطیلی مراکز.
-
افزایش سطح شفافیت در سیاستگذاری و ارتباط با مدیران مراکز مثبت زندگی.
-
توجه ویژه به وضعیت معیشتی و امنیت شغلی نیروهای متخصص شاغل در این مراکز.
جمعبندی
در این مقطع حساس، چشم امید بسیاری از خانوادههای آسیبپذیر، کودکان بیسرپرست، زنان سرپرست خانوار و سایر گروههای در معرض آسیب، به درِ همین مراکز مثبت زندگی است. اگر ما به عنوان نیروهای خط مقدم خدمت در حوزه حمایت اجتماعی تضعیف شویم، زیان نهایی آن نهتنها به این مراکز، بلکه به کل جامعه بازمیگردد.
امروز زمان آن است که صدای مراکز مثبت زندگی شنیده شود.
ما آمادهایم، هم برای ادامه مسیر، هم برای گفتوگو، و هم برای شفافیت.
✍️ از طرف جمعی از مددکاران اجتماعی و مدیران مراکز مثبت زندگی بهزیستی سراسر کشور
(برای انتشار در رسانههای تخصصی اجتماعی کشور)